سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

انشاالله روزی لیاقت داشته باشیم که از کارگزاران ارمام شهر مهدوی باشیم

                                       
                             تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید       

 

رویدادهای 18 بهمن

   

* حضرت امام در دیدار با روحانیون شهر اهواز گفتند: ادامه نهضت یک تکلیف است. * در ملاقات وکلای دادگستری با حضور امام، ایشان گفتند که شاه باید محاکمه شود. * رییس جمهور و وزرای خارجه و دفاع آمریکا، پس از پایان مأموریت ژنرال‌ها هایزر در ایران، جلسه‌ای با حضور وی تشکیل دادند. * سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: ما از اجرای قانون اساسی پشتیبانی می‌کنیم. ما از راه دیپلماتیک با همه گروه‌ها، از جمله مهدی بازرگان، در تماس بوده‌ایم؛ اما پس از انتخاب وی به نخست وزیری، هیچگونه تماسی با وی برقرار نشده است. * وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد هنوز دولت بختیار را به رسمیت می‌شناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد. * پس از اعلام نخست وزیری مهندس بازرگان، بین آقایان یدالله سحابی، امیرعباس انتظام، بختیار،‌ قره‌باغی رییس ستاد ارتش و رییس اداره دوم ارتش، ملاقاتی انجام شد. در این ملاقات، آقای سحابی و امیرانتظام در صدد بر می‌آیند که بختیار را راضی به استعفا نمایند. از طرفی بختیار برای قدرت نمایی، از قره‌باغی و مقدم خواست در حضور آنان حمایت مجدد خود را از بختیار اعلام کنند. * دکتر سنجابی اعلام کرد مذاکره و تبادل نظر بین بختیار و بازرگان برای حل مسالمت‌آمیز مسائل ادامه دارد. رادیو لندن گفت: گفتگو میان جنبش آیت‌الله خمینی و ارتش آغاز شده است. * گروهها و اقشار مختلف مردم، از جمله دانشگاهیان، از دولت موقت مهندس بازرگان پشتیبانی و حمایت کردند. * روحانیون و مردم زنجان و بخش‌های تابعه در یک راهپیمایی بی‌سابقه پنجاه هزار نفری، حمایت قاطع خود ار از امام خمینی و نخست وزیر منصوب او اعلام داشتند. در این اجتماع، حجت‌الاسلام ابوالفضل شکوری به نمایندگی از مردم و روحانیت، قطعنامه سی ماده‌ای را مبنی بر: 1ـ انحلال رژیم شاهنشاهی . 2ـ انحلال مجلسین و دولت بختیار . 3ـ مشروعیت دولت مهندس بازرگان، قرائت کرد و مورد تأیید قرار گرفت. * آسوشیتدپرس: دیپلمات‌های غربی نزدیک به ارتش معتقدند که ژنرال‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که برای کودتا قوی نیستند. * رادیو لندن و رادیو مسکو: صدها تن از افسران سابق، از جمله چند تن از امرای ارتش که به علت مخالفت شاه از ارتش اخراج شده‌اند، پشتیبانی خود را از آیت‌الله خمینی اعلام کردند. * فرماندار نظامی تهران به این دلیل که مردم به مقررات حکومت نظامی اهمیت نمی‌دهند، ساعات منع عبور و مرور را کاهش داد. * سیزده نفر دیگر از نمایندگان مجلس استعفا دادند. * جمعی از هواداران رژیم به طرفداری از قانون اساسی، در یکی از سالن‌های ورزشگاه امجدیه اجتماع کردند. * سادات، رییس جمهور مصر، با شاه در مراکش تماس گرفت. * سرهنگ شکوری، رییس آجودانی ستاد لشکر شصت و چهار رضائیه، به هنگام رفتن به پادگان، ترور شد. * شرکت‌های مهم حمل و نقل هوایی به علت نا امن بودن قلمرو هوایی ایران، پرواز‌های خود را به ایران قطع کردند. * مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اوضاع ایران اظهار نگرانی کرد. * یک تبعه آمریکا که در اصفهان راننده‌ای را مضروب کرده بود، توسط محکمه شرعی مردم، پس از پرداخت دیه، آزاد شد. لازم به تذکر است که طبق قانون کاپیتولاسیون، محاکم ایران حق محاکمه هیچیک از افراد تبعه آمریکا را ندارند. تشکیل این دادگاه مردمی نشانه قوت یافتن روز افزون مردم مسلمان است.


                                 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



نوشته شده در دوشنبه 89 بهمن 18ساعت ساعت 1:14 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر

 

                                                             تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


کسی می آید از آن سوی این دیوارها، فردا
که با خود می برد ما را به سروقت هدا فردا

کسی که وارث اندوه انسان است از دیروز
و بیرون خواهد آمد از محاق انزوا فردا

برون می آورد خشمش به تسخیر رجز خوانان
دوباره ذوالفقاری از نیام مرتضی فردا

یقین در نای او آوای ابراهیم خواهد بود :
که این بتهای بی حاصل نمی مانند فردا

اگر امروز جولانگاه جبر و ناجوانمردیست
جهان، را سر به سر فریاد می گیرد فرا فردا

شبار چه گاه بیداد سیاهی هاست اما نه!
مجالش رو به پایان است با خورشید با فردا

 

                                        تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



نوشته شده در یکشنبه 89 بهمن 17ساعت ساعت 7:37 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید



نوشته شده در یکشنبه 89 بهمن 17ساعت ساعت 7:30 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

 

                      تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 

چشمهای تو مرا وعده باران دادند
به تنِ مرده من روح و دل و جان دادند
شوقِ برخاستن و زندگی تازه به این
منِ دلواپسِ از خویش گریزان دادند
خش خشِ گام کسی بود که می‏آمد و باز
مژده عید در اندوه زمستان دادند
چشمهای‏تو درخشید و در آن ظلمت محض
به بلندایِ شبِ یخزده پایان دادند
آمدی مثل بهاری که می‏آید از راه
یک سبد یاس به هر شاخه عریان دادند
دستهای تو ز هر پنجره رُفتند غبار
و به تندیس همه آینه‏ها جان دادند


کاش باز آید و اندوه مرا دریابد
چشمهایی که مرا وعده باران دادند

                            تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
 

 



نوشته شده در یکشنبه 89 بهمن 17ساعت ساعت 7:24 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

رویدادهای 17 بهمن

 

 
* امام خمینی در سخنان خود گفتند: کار عاقلانه و مفید به حال کشور این است که بختیار و ارتش در مقابل انقلاب اسلامی، عکس‌العملی مثبت داشته باشند. * در پاسخ به پیام‌های تشکر از سوی مردم و یا شخصیت‌ها و گروه‌های مختلف به مناسبت ورود حضرت امام به کشور، از سوی ایشان پیام تشکری خطاب به عموم انتشار یافت. * با فراخوانی مردم به راهپیمایی عمومی در تأیید دولت بازرگان از سوی جامعه روحانیت تهران، مردم ایران حکومت مهندس بازرگان را تأیید کردند و موج راهپیمایی، شهرها را فرا گرفت. * خبرگزاری فرانسه: جبهه ملی از مقامات و سازمان‌های حاکمه و تمام مردم خواست تا از دولت بازرگان حمایت کنند. * بازرگان در اولین مصاحبه خود به عنوان نخست وزیر دولت موقت، برنامه و وظایف دولت خود را تشریح کرد. * بازرگان موقتا از رهبری نهضت آزادی کناره‌گیری نمود و به مدرسه علوی نقل مکان کرد. تذکر: در حکم نخست وزیری حضرت امام از وی خواسته شده بود تا بدون واسبتگی حزبی و گروهی به پست نخست وزیری اشتغال یابد. * صبح امروز در پی تشکیل جلسه مجسل و حضور بختیار، فانتوم‌ها و هلیکوپترهای نیروی هوایی بر فراز تهران مانور دادند. * بختیار به هنگام سخنرانی در مجلس شورا گفت: دولت موقت تا شوخی و حرف است، تحمل می‌کنم ... من در مقام نخست وزیری قانونی مملکت می مانم تا انتخابات آزاد آینده را انجام دهم. * بختیار ضمن اظهاراتش به یکی از فرماندهان ارشد ارتش، اظهار داشت: این محل‌های خالی را که در هیأت دولت می‌بینید، من مخصوصا خالی نگاه داشته‌ام تا با تعدادی از افراد که آقای مهندس بازرگان معرفی می‌کند، پر نمایم و من با آقایان مشغول مذاکره هستم. * دکتر سعید، رییس مجلس شورا، در جلسه امروز مجلس اظهار داشت: بازگشت حضرت‌ آیت‌الله العظمی خمینی، مرجع عالیقدر تشیع را به خاک وطن از طرف خود و عموم نمایندگان خوش آمد می‌گویم. * لوایح محاکمه وزرای سابق و انحلال ساواک، در جلسه مجلس شورا به تصویب رسید. * حجت‌الاسلام والمسلمین صادق خلخالی از سوی امام اعلام کرد که اجازه نمی‌دهیم حتی یک نفر از همافران آسیب ببینند. این در حالی است که عده‌ای از همافران پادگان شاهرخی در همدان، در بازداشت به سر می‌برند. * از سوی آیت‌الله مرعشی نجفی، به مناسبت انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری، پیام تبریکی ارسال شد. * مردم زاهدان، اعم از شیعه و سنی، که به پشتیبانی دولت مهندس بازرگان دست به راهپیمایی زده بودند، از سوی چماق به دستان مورد هجوم قرار گرفتند. در این حادثه، شصت و دو نفر کشته یا زخمی شدند. * در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشکده افسری، افسران جوان از سوگند وفاداری به شاه معاف شدند. * میرفندرسکی، وزیر امورخارجه، گفت: حضور ایران در پیمان سنتو در چهارچوب سیاست خارجی ایران قابل توجیه نیست. * حجت‌الاسلام فلسفی پس از هشت سال ممنوعیت از سخنرانی، در حضور امام و مردم دیدار کننده از ایشان، سخنرانی کرد.     www.irdc.ir
 
                                           تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید             


نوشته شده در یکشنبه 89 بهمن 17ساعت ساعت 7:7 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

موعود روزهای پر از انتظار من 

 

آقا تویی قرار دل بیقرار من 

 

از های و هوی این تن خاکی دلم گرفت 

 

کی می رسد برای همیشه بهار من 

 

کی می رسد طلوع عدالت ز پشت ابر 

 

یا جلوه می کند گل نرگس، نگار من 

 

مردم در این خزان غریبی ز انتظار  آقا محک بزن به صداقت، عیار من  یک روز عاقبت دل من سبز می شود 

 

وقتی نظر کنی ز محبت به کار من  ای قائم عدالت حق، صاحب الزمان  بگذر شبی ز کوچه ما، از کنار من



نوشته شده در شنبه 89 بهمن 16ساعت ساعت 10:30 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

وقتیکه خود را بیچاره و درمانده می بینی آن وقت است که تازه می فهمی چقدر دوستت دارد و آن وقت است عشق و محبت او را درک می کنی وقتی که دستانت را همراه دیگران برایش دراز می کنی و زمزمه می کنی  که ببین چقدر بیچاره ام  و از او می پرسی که چه کسی این دستان رامی گیرد

 

پنجره کوچکی بر روی دیوار اتاقم هر شب من را به یاد تو می اندازد از کودکی هر گاه به این پنجره نگاه می کردم حس می کردم که تو مرا از درون آن پنجره می بینی اما من اشتباه می کردم تو همیشه مرا نظاره می کنی حتی اگر تمام پنچره های دنیا بسته باشد ...



نوشته شده در شنبه 89 بهمن 16ساعت ساعت 10:26 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

ضریح حضرت رضا-15  

       ضریح حضرت رضا (ع)

 

 gonbad01

           گنبد و مناره

 

 

 



نوشته شده در جمعه 89 بهمن 15ساعت ساعت 3:21 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر

خداوندا چه کنم؟
 امروز هم زن و فرزندانم گرسنه‌اند! از صبح که از خانه خارج شده‌ام همین طور بلاتکلیف به دور خود می‌گردم. کوچه‌های مدینه گویا تمامی ندارند. فکر می‌کنم امروز این بار دومی است که از این کوچه گذشته‌ام!
چرا چنین شد؟ آه! جواب فرزندانم را چه بدهم؟ دختر کوچکم دیگر توانی برایش باقی نمانده. چقدر ضعیف و لاغر شده است.
امروز سومین روزی است که ناامید به خانه بر می‌گردم. خواستم به نزد امام جواد(ع) بروم اما می‌گویند ایشان را از در دیگری عبور می‌دهند. رمقی برایم باقی نمانده، دو روز است که من و همسرم چیزی نخورده‌ایم، بچه‌های کوچکم با خرده نانهایی که در خانه بود سر می‌کنند. خدایا به خاطر آنها گشایش کن. من انسان آبروداری هستم چگونه از کسی بخواهم پولی به من بدهد؟ نه من این کار را نمی‌کنم، پس جواب بچه‌هایم را چه بدهم؟
اینگونه نمی‌شود. امروز به در خانه امام جواد(ع) می‌روم. شاید فرجی شد. بهتر است کمی تندتر راه بروم. گویی نور امیدی به دلم تابیده. آقا تاکنون مسکینی را از خود نرانده‌اند. امیدوارم بتوانم ایشان را ببینم چیزی به خانه امام(ع) نمانده. این کیست که به طرف من می‌آید؟ هان او هم یکی از مستمندان مدینه است. او بارها مورد عنایت امام قرار گرفته. چه شده سعد؟ امام را دیدی؟ مشکلت را مرتفع ساختی؟ ـ آری همه می‌گفتند حضرت رضا(ع) به فرزندش امام محمدتقی جوادالائمه(ع) نامه‌ای نوشته‌اند و در آن سفارش ما مستمندان مدینه را نموده‌اند. ـ چه سفارشی؟
امام رضا(ع) نوشته‌اند: ای ابا جعفر شنیدم غلامان هنگام سواری تو را از در کوچک خانه‌ات بیرون می‌آورند. آنها نمی‌خواهند خیری از تو به کسی برسد، به حق من بر تو! از تو می‌خواهم که ورود و خروج خود را همیشه از در بزرگ قرار دهی و به طور دائم، طلا و نقره همراه تو باشد تا به سائلین بدهی. من می‌خواهم خداوند تو را به واسطه انفاق و بخشندگی بلند کند، بذل و بخشش کن و از انفاق مترس، خداوندی که عرش را آفریده، کار را به تو تنگ نمی‌کند. «فانفق و لا تخش من ذی العرش اقتاراً»
به سرعت قدمهایم می‌افزایم. من هم می‌روم تا حاجتم را از امامم بخواهم، چرا که تنها این خاندان دست رد بر سینه کسی نخواهند زد.
برگرفته از کتاب زندگانی امام هشتم، نوشته علی اصغر عطائی خراسانی 

 



نوشته شده در جمعه 89 بهمن 15ساعت ساعت 3:8 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

روزی به رنگ سیاه
امروز مشهد الرضا رنگی دیگر پوشیده است رنگی سیاه و صدای هیاهوی و رضا رضا گوش آسمان خراسان را کر کرده است.
از همه جای ایران امروز میهمان علی بن موسی الرضا شده‌اند. میهمانی داغدار و آشفته امروز
مشهد ایرانی کوچک است و خیابانهای مجاور بارگاه ملکوتی امام هشتم(ع) تجمعی از زائران را بدرقه می‌کند که قلبهایشان پراز نیاز و داغ شهادت مولای شنوای رازهایشان است.
هیأت‌های مذهبی از صبح روزها قبل تمام خیابانهای مجاور حرم را به خود اختصاص داده‌اند. از کرمانشاه و اردبیل وبوشهر و ارومیه و گلپایگان و... تمام شهرهای ایران گروهی نماینده‌وار به اینجا آمده‌اند. گروهی با قلبهای تپنده و چشمهایی اشکبار صدای طبل و سنج و نوحه و رضا رضا، قلبم را تکان می‌دهد و امروز چیزهایی دیده‌ام که روحم را درگیر و آشفته کرد.

 
هیأتی از عزادار با پوشش سیاه و پاهای برهنه همگی به سمت حرم زنجیر زنان در حرکتند کف پای آبله ؟؟ نوجوانی سیاه‌پوش نظرم را جلب کرد همگی از یکی از دهات‌های جنوب خراسان با پای پیاده برهنه به اینجا آمده‌اند و با تمام دل و جان می‌خوانند و می‌زنند و می‌گریند.زنان هیأت باچادری سیاه و همایلی سبز با نام علی بن موسی الرضا پشت همسران و پسرانشان حرکت می‌کنند و سینه می‌زنند.

آنسوتر گروهی با کلاه‌های نمدی سیاه و شلوارهای کردی و لباسهای سیاه با ابزاری عجیب در دست سوگواری می‌کردند. نزدیکتر شدم و 2 تکه سنگ در دست هر مرد نظرم را جلب کرد. سنگها را پیاپی به هم می‌کوبیدند و صدایی عجیب خوشایند شبیه به برخورد ظرف به زمین تولید می‌کردند گاه گاه سنگها را به بدن خود می‌کوبیدند و فریاد می‌زدند و من زنجیرهای از ته قلب را حس می‌کردم. 
صدایی زیبا و گوشنواز که یادآور آیات قرآن بود گوشم را طرف به خود کرد. گروهی از اهواز الرضا الرضا گویان نوحه‌های عربی خوانده و با شیون و هلهله زنان به سمت حرم در حرکتند سازهایشان متوانت با سازهای عزاداری خراسان است صدای نی انبان و حزن‌انگیز و موسیقی جنوبی عزاداریشان نظر همه را جلب کرده است و چه از ته قلب می‌خوانند و می‌زنند و به سر و سینه خود می‌کوبند. زنانشان نیز پشت در پشت مردان شیوه و هلهله را بلند و بلندتر سر می‌زنند و زنی عرب‌زبان میان آنها نوحه‌ای، آرام به عربی سرمی‌دهد و بقیه تکرار می‌کنند.
اینجا هر کسی با زبان خودش با امام غریب حرف می‌زند و هر کس با سنت خودش داغدار اوست و اوست که حرف‌ها و غم‌ها و نیازهای عزادارانش را می‌شنود.
گروهی با نام هیأت بیت‌الاحزان از روزها پیش در
مشهد ساکن شدند از راه بسیار دوری آمده‌اند. 24 ساعت تمام در راه آنها عزاداران آذری‌زبان‌اند. نوای سوزناک نوحه‌های آذری آشنای گوش همه مردم خراسان است. شاید خراسانی‌ها زبان آنها را نداند ولی از سوز کلامشان همیشه می‌گریند. چرا که از دل می‌خوانند و از دل می‌زنند. آنها نیز امروز هستند. مانند روزهای قبل بزرگ و کوچک پیر و جوان.
همه از درب ورودی شیرازی وارد حرم می‌شوند تمام هیأت‌ها. صدای نوحه‌هایشان در هم ادغام شده است همه به انتهای راه می‌رسند. به ضریح طلایی مولای خراسان می‌ایستند و نوحه اصلی را جلوی روی مبارک حضرت می‌خوانند و عزاداران هیأت دایره‌وار ایستاده و نوحه‌خوان وسط دایره او می‌خوانند و عزاداران به سر و سینه‌شان می‌کوبند و ترانه وداع را سر می‌دهند چرا که امشب همگی بعد از روزها عزاداری به سمت شهرها و روستاهای خود باز می‌گردند.
لحظه‌ وداع شیرین است. لحظه‌ای که حرف‌های دلشان را زمزمه‌کنان با او در میان می‌گذارند و اوست که پاسخگوی همه آنان است.

 



نوشته شده در جمعه 89 بهمن 15ساعت ساعت 3:5 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin