السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

انشاالله روزی لیاقت داشته باشیم که از کارگزاران ارمام شهر مهدوی باشیم

روزی به رنگ سیاه
امروز مشهد الرضا رنگی دیگر پوشیده است رنگی سیاه و صدای هیاهوی و رضا رضا گوش آسمان خراسان را کر کرده است.
از همه جای ایران امروز میهمان علی بن موسی الرضا شده‌اند. میهمانی داغدار و آشفته امروز
مشهد ایرانی کوچک است و خیابانهای مجاور بارگاه ملکوتی امام هشتم(ع) تجمعی از زائران را بدرقه می‌کند که قلبهایشان پراز نیاز و داغ شهادت مولای شنوای رازهایشان است.
هیأت‌های مذهبی از صبح روزها قبل تمام خیابانهای مجاور حرم را به خود اختصاص داده‌اند. از کرمانشاه و اردبیل وبوشهر و ارومیه و گلپایگان و... تمام شهرهای ایران گروهی نماینده‌وار به اینجا آمده‌اند. گروهی با قلبهای تپنده و چشمهایی اشکبار صدای طبل و سنج و نوحه و رضا رضا، قلبم را تکان می‌دهد و امروز چیزهایی دیده‌ام که روحم را درگیر و آشفته کرد.

 
هیأتی از عزادار با پوشش سیاه و پاهای برهنه همگی به سمت حرم زنجیر زنان در حرکتند کف پای آبله ؟؟ نوجوانی سیاه‌پوش نظرم را جلب کرد همگی از یکی از دهات‌های جنوب خراسان با پای پیاده برهنه به اینجا آمده‌اند و با تمام دل و جان می‌خوانند و می‌زنند و می‌گریند.زنان هیأت باچادری سیاه و همایلی سبز با نام علی بن موسی الرضا پشت همسران و پسرانشان حرکت می‌کنند و سینه می‌زنند.

آنسوتر گروهی با کلاه‌های نمدی سیاه و شلوارهای کردی و لباسهای سیاه با ابزاری عجیب در دست سوگواری می‌کردند. نزدیکتر شدم و 2 تکه سنگ در دست هر مرد نظرم را جلب کرد. سنگها را پیاپی به هم می‌کوبیدند و صدایی عجیب خوشایند شبیه به برخورد ظرف به زمین تولید می‌کردند گاه گاه سنگها را به بدن خود می‌کوبیدند و فریاد می‌زدند و من زنجیرهای از ته قلب را حس می‌کردم. 
صدایی زیبا و گوشنواز که یادآور آیات قرآن بود گوشم را طرف به خود کرد. گروهی از اهواز الرضا الرضا گویان نوحه‌های عربی خوانده و با شیون و هلهله زنان به سمت حرم در حرکتند سازهایشان متوانت با سازهای عزاداری خراسان است صدای نی انبان و حزن‌انگیز و موسیقی جنوبی عزاداریشان نظر همه را جلب کرده است و چه از ته قلب می‌خوانند و می‌زنند و به سر و سینه خود می‌کوبند. زنانشان نیز پشت در پشت مردان شیوه و هلهله را بلند و بلندتر سر می‌زنند و زنی عرب‌زبان میان آنها نوحه‌ای، آرام به عربی سرمی‌دهد و بقیه تکرار می‌کنند.
اینجا هر کسی با زبان خودش با امام غریب حرف می‌زند و هر کس با سنت خودش داغدار اوست و اوست که حرف‌ها و غم‌ها و نیازهای عزادارانش را می‌شنود.
گروهی با نام هیأت بیت‌الاحزان از روزها پیش در
مشهد ساکن شدند از راه بسیار دوری آمده‌اند. 24 ساعت تمام در راه آنها عزاداران آذری‌زبان‌اند. نوای سوزناک نوحه‌های آذری آشنای گوش همه مردم خراسان است. شاید خراسانی‌ها زبان آنها را نداند ولی از سوز کلامشان همیشه می‌گریند. چرا که از دل می‌خوانند و از دل می‌زنند. آنها نیز امروز هستند. مانند روزهای قبل بزرگ و کوچک پیر و جوان.
همه از درب ورودی شیرازی وارد حرم می‌شوند تمام هیأت‌ها. صدای نوحه‌هایشان در هم ادغام شده است همه به انتهای راه می‌رسند. به ضریح طلایی مولای خراسان می‌ایستند و نوحه اصلی را جلوی روی مبارک حضرت می‌خوانند و عزاداران هیأت دایره‌وار ایستاده و نوحه‌خوان وسط دایره او می‌خوانند و عزاداران به سر و سینه‌شان می‌کوبند و ترانه وداع را سر می‌دهند چرا که امشب همگی بعد از روزها عزاداری به سمت شهرها و روستاهای خود باز می‌گردند.
لحظه‌ وداع شیرین است. لحظه‌ای که حرف‌های دلشان را زمزمه‌کنان با او در میان می‌گذارند و اوست که پاسخگوی همه آنان است.

 



نوشته شده در جمعه 89 بهمن 15ساعت ساعت 3:5 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin