السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
انشاالله روزی لیاقت داشته باشیم که از کارگزاران ارمام شهر مهدوی باشیم
دیشب به یاد روى تو خون مىگریستم***از من مپرس بىتو که چون مىگریستم
اى کاش تا که بودى و مىدیدى از غمت***هردم چسان زسوز درون مىگریستم
تا صبح در فراق تو اى یار مهربان***فریادمىکشیدم و خون مىگریستم
هرشب زهجر ماه رخت، ناله سرکنم***سیلاب خون زچشم، روان تاسحر کنم
در جستجوى گوهر وصل تو تابه کى***این دل به موج اشک غمت غوطهور کنم
روى زمین ز سیل سر شکم پر آب شد***خاکى نماند تا که زهجرت به سر کنم
جانم به لب رسید و در این حسرتم هنوز***کاید دمى که سیر به رویت نظر کنم
شرمنده از گناه به راهت نشستهام***کو قدرتى که از سرکویت گذرکنم
گرجان و دل ز آتش هجر تو سوخت، من***حاشا هواى وصل تو از سر بدر کنم
نوشته شده در دوشنبه 89 دی 6ساعت
ساعت 10:35 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر
By Ashoora.ir & Night Skin