سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

انشاالله روزی لیاقت داشته باشیم که از کارگزاران ارمام شهر مهدوی باشیم

ارکان اعتکاف:

اعتکاف چیست؟

ارکان عبادت یعنی اجزایی که اگر عمداً یا سهوا ترک شوند، آن عبادت باطل می شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارت اند از 1) نیت؛ 2) توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهار گانه معروف؛ 3 کمتر از سه روز نبودن اعتکاف؛ 4) روزه دار بودن معتکف در ایام اعتک

زمان اعتکاف:

اعتکاف در هر زمانی که انسان بتواند حداقل سه روز در مسجد بماند صحیح است، و بهترین زمان برای آن، ماه مبارک رمضان و مخصوصا در دهه آخر آن ماه می باشد.

نیت اعتکاف:

اعتکاف،همانند سایر عبادات،باید با نیت و قصد قربت‏باشد و هر گونه ریا و خود نمایی و قصد غیر الهی آن را باطل می‏کند.  در نیت اعتکاف،قصد وجه شرط نیست،یعنی لازم نیست قصد کند که اعتکاف واجب است‏یا مستحب. زمان نیت اعتکاف، وقت شروع اعتکاف است که شروع طلوع فجر می باشد و با استمرار نیت اول شب هم مانعی ندارد.اعتکاف را می توان به سه صورت به جای آورد. 1) برای خود ؛ 2) به نیابت از مردگان 3) به نیابت از زندگان

اگر اعتکاف را به نیابت از کسی که، از دنیا رفته به جای آورد، در این صورت اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر می توان انجام داد ولی اگر مقصود اهدای ثواب باشد می توان ثواب اعتکاف را به چند نفر، زنده یا مرده، هدیه کرد.

در مورد نیابت از شخص زنده، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. بسیاری از فقها در درستی چنین اعتکافی، تردید کرده اند. در این صورت، هرگاه نایب، اعتکاف را به قصد رجا، یعنی امید به مطلوب بودن عمل نزد خدا، نه به عنوان عبادتی حتمی انجام دهد، مانعی ندارد.  

شرایط اعتکاف:

در صحت اعتکاف علاوه بر شرایط عامه تکلیف( ایمان، عقل و قدرت)، اموری شرط است:الف) قصد قربت ب) روزه: ج) سه روز روزه دار بودند. د) وقوف در  چهار مسجد: مسجد الحرام، مسجد النبی«ص»، مسجد جامع کوفه و مسجد بصره. ولی به قصد رجاء ( به امید پاداش) می توان در مسجد جامع هر شهر معتکف شد. ه)اجازه شوهر و اجازه پدر و مادر و) پیوستگی اعتکاف 

محرمات اعتکاف:

اعتکاف چیست؟

 

1- پرداختن به امور جنسی به معنای وسیع آن: که شامل هر نوع بهره برداری شهوانی می باشد .

2- بوییدن عطر و هر نوع بوی خوش و گیاهان معطر به قصد لذت بردن

3- مجادله و مناقشه: حرمت جدال مربوط به اموری است که معتکف بخواهد فضل و برتری خود را به دیگران نشان دهد.

4- محرمات روزه: در حال روزه یعنی از طلوع تا غروب خورشید، که معتکف روزه می گیرد، باید از محرمات روزه نیز اجتناب نماید. بعضی از فقها محرمات احرام را بر معتکف مستحب دانسته اند.

 5- خرید و فروش

 اعمال اعتکاف:

اعمال شب سیزدهم: اعمالی را باید در این شب انجام داد؛ از جمه آن ده رکعت نماز است که اگر به درستی به جا آورده شود، دارای ثواب و پاداش بزرگی است. در روایتی از پیامبر (ص) می خوانیم: « کسی که در شب سیزدهم ماه رجب ده رکعت نماز بخواند؛ بدین گونه که در رکعت اول حمد یک مرتبه و سوره عادیات هم یک مرتبه و در رکعت دوم حمد یک مرتبه سوره تکاثر نیز یک مرتبه بخواند و بقیه رکعت ها را هم به همین نحو تمام کند، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد و اگر عاق والدین هم باشد خداوند سبحان از او راضی می شود، و همچنین در قبر نکیر و منکر به او نزدیک نمی شوند و او را نمی ترسانند و بر پل صراط هم چون برق خاطف (سریع) عبور می کند و نامه اعمالش را به دست راستش می دهند و میزان اعمالش سنگینی می کند و در بهشت فردوس هزار شهر به او اعطا می شود.»روز سیزدهم هم روزه اش ثواب فراوان دارد و برای کسی که بخواهد عمل ام داود را به جای آورد، باید این روز و دو روز بعدش را روزه بگیرد.



نوشته شده در چهارشنبه 90 خرداد 25ساعت ساعت 12:10 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر

اعتکاف چیست؟

هرگز نمی توان ارزش همه زمانها را برابر دانست، چنان که نمی توان همه مکانها را برابر شمرد. برخی زمانها و مکانها ارزشی والا دارند. ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل است؛ ماه ولایت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است. در این ماه، که هنگامه تحول است، عاکفان کوی دوست، با حضور در صحن و سرای دوست، پله های سلوک را پیموده و پله پله به خدا نزدیکتر می شوند. معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و دیگر اعمالش مایه تقرب است. در خانه دوست، سفره ایی از مغفرت و بخشایش گسترده شده و عاکف با صیقل روح و روان، زنگار گناه از دل می زداید و مهیای ضیافت بزرگ در ماه وصال می گردد. ماهی که عشاق از سفره پرفیض الهی، لقمه های راز بر می چینند و عطر قرآن از ژرفای دل بار یافتگان، مشام جان را می نوازد.

اعتکاف پرورش جسم و جان است، انسان آمیزه ای است از این دو و نیازمند پرورش در ابعاد وجودی خود؛ انسان به دنبال سعادت و کمال است، روح انسان نیازمند نیایش است، مناجاتی شیرین و زیبا، هم کلامی موجودی ضعیف با منشأ قدرتها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخیز، راز و نیاز زیباترین هنر آدمی است.                        

غفلت بد است در برخی موارد بدتر؛ جریان زمان در گذر است و با از دست دادن آهی ماند و افسوسی که به هیچ نیرزد. انسان دشمنی دارد در اوج حیله گری، با چنین دشمنی هوشیاری باید و سرعت در خیرات؛

زمان اعتکاف است. خالق مهربان قرب خلایق می طلبد. در فکر پرورش روح و روان انسان است و مقررات دینی را تشریع می کند. تنوع عبادات به دلیل نیازهای گوناگون انسانی است، هر عبادتی جوابگوی نیازی از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان می زداید و صیقل روح و روان است. در روزه، پالایشگاه خلوص و نردبان صعود است. روزه دار پرواز در آسمان عبادت و عبودیت را می آزماید و آیینه قلبش را نورستان خدایی می کند. حج، شرکت در آزمون الهی و قطع تعلقات و دلبستگی دنیوی است. عبادات مالی؛ چون خمس و زکات و صدقات، دمیدن روح ایثار و گذشت در وجود آدمی است. اما اعتکاف، آمیزه ای از چند عبادت با فضیلت است.

روزه که خود عبادتی ارزشمند است شرط اعتکاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاکف سه روز در مسجد جامع مقیم می گردد و جز برای ضروریات، کوی دوست را ترک نمی گوید. خود را از حلال باز می دارد تا با تمرین بندگی، جهاد با نفس را بیازماید. اعتکاف عهد مودّت و میثاق مجدد با پروردگار است.

در فضیلت اعتکاف این بس که معادل طواف کعبه و همتای رکوع و سجود است. خدای منّان می فرماید: "... وَ عَهَدنا اِلی ابراهیمَ وَ اِسمعیلَ اَن طَهّرا بَیتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُکّعِ السُجود؛( آیه 125، سوره بقره) و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند."

اساساً ارزش آدمی را عملش می رساند. معتکف انسانی بزرگ و شریف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبیلی یگانه زمان در علم و عمل در شرافت و فضیلت اعتکاف گوید: مبادا کسی گمان کند که اعتکاف مقدمه عبادتی دیگر است. کسی که با طهارت و در حال روزه در مسجد مقیم می شود و تعهد قربت در اعتکاف می نماید، این عمل عبادت است. اعتکاف عبادتی مستقل است به مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل دیگر.

و ایام بیض در پیش است زمان عرشی شدن فرشیان؛ اعتکاف با همه فضیلتش، زن و مرد را به خود می خواند، انسان را می خواند تا در دنیای های و هوی و دود و دم، معراج انسانیت را به تماشا بنشینیم. فرصت طلایی عمر در پیش است و ایام در گذر؛ پس همتی باید تا با حضوری سبز از همسفران کوی دوست بگردیم.

تعریف اعتکاف:

تعریف اعتکاف:

اعتکاف چیست؟

اعتکاف در لغت به معنای توقف در جایی است .اما تعریف اصطلاحی اعتکاف: امام خمینی (ره) در تعریف اعتکاف می فرمایند: "وَ هُوَ اللَّبَثُ فِی المَسجِدِ بِقَصدِ التَعّبُدِ بِهِ وَ لا یعتَبَرُ فِیه ضَمُّ قَصدِ عِبادَةٍ اُخری خارِجَةً عَنهُ وَ اِن کانَ هُو الاَحوِط؛ اعتکاف، ماندن در مسجد به نیت عبادت است و قصد عبادت دیگر، در آن معتبر نیست. اگر چه احتیاط مستحب نیت عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن می باشد. 

اهمیت اعتکاف:

اعتکاف، محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت‏ به امت اسلامى است.  اعتکاف، بیرون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى ‏گیرد. اعتکاف، گریز از لذت گرایى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دنیاگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى، محاسبه نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات‏ اعتکاف است.  اسلام، فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، اما اعتکاف را بعنوان فرصتى براى بازگشت‏ به خویش و خداى خویش قرار داد، تا کسانى که از هیاهو و جنجال هاى زندگى مادى خسته مى ‏شوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند .اعتکاف شرایطی را فراهم می کند تا انسانها با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر، به زندگى خود ادامه داده ، خود را براى صحنه‏ هاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند ، همیشه با یاد خدا تلاش کنند ، خود را در محضر پروردگار ببینند ، از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.  

www.aviny.com



نوشته شده در چهارشنبه 90 خرداد 25ساعت ساعت 12:5 عصر توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

 

 

برخیز که قدسیان جوابت بدهند

وز کوثر معرفت شرابت بدهند

چون ماه رجب باشدو اعیاد علی

کعبه مانند صدف در دل خود گوهر داشت

گوهری زینت هستی چونان حیدر داشت

یک پیاله ز می اش مست کند عــــالم را

آنکــه اندر قدحش باده ای از کوثر داشت



نوشته شده در چهارشنبه 90 خرداد 25ساعت ساعت 11:47 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید


حضرت علی علیه السلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب و سی سال پس از عام الفیل از بانویی به نام فاطمه بنت اسد در کعبه زاده شد . پدر او ابوطالب ، بزرگ مکه و رئیس بنی هاشم بود.

اما ازآغاز زندگی از لطف و مهربانی پیامبراکرم( ص) بهره مند شد. طهارت نفسانی امام و پرورش او در دامان رسول خدا سبب شد تا از دوران کودکی با دیده نافذ و گوش شنوای خود چیزهایی را ببیند وصداهایی را بشنود که برای مردم عادی غیر ممکن بود.(1) آن حضرت بعد از بعثت رسول اکرم(ص) ده ساله بود که ایمان آورد و افتخار سبقت در پذیرش اسلام را به خود اختصاص داد.

پس از بعثت پیامبراکرم(ص) 23 سال در کنار پیامبر بود و با تمام وجود به دفاع از آرمان و اهداف عالی پیامبر پرداخت و در سخت ترین لحظات با ایثار و از خود گذشتگی به یاری پیامبر شتافت که از این طریق به افتخاراتی نایل آمد و حوادثی مانند:

1-  ماجرای یوم الانذار

2- داستان لیلة المبیت

3- ماموریت ابلاغ آیات برائت

4- فتح قلعه های خیبر

5- واقعه غدیر

6- همسری تنها دخت پیامبر و... را به خود اختصاص داد.

پس از رحلت پیامبراکرم ( ص ) صداقت، پاکی و امتیازهایی همانند سبقت در پذیرش اسلام و وصی و وزیر و برادر پیامبر بودن، حدیث منزلت و ثقلین و غدیر و ... به فراموشی سپرده شد و نیرنگ و فریب، کتمان حقایق، حریف و زور، چهره گشود و آل رسول مجبور به سکوت و کناره گیری شدند.

 

 

عوامل کناره گیری امیرالمومنین (ع) از حکومت

1-  ضرورت حفظ اسلام ، عزت مسلمین و وحدت امت اسلام، برای مقابله با دشمنان داخلی و خارجی.

2- جلوگیری از ایجاد زمینه انحراف و ارتداد افراد زیادی که تازه مسلمان بودند.

3- حاکمیت جو تحریف، زور ، اختناق و فشار.

4-  بی نتیجه ماندن رهنمودهای آن حضرت برای دعوت مردم به سوی حق.

5- برخوردار نبودن از امکانات و قدرت کافی برای باز پس گیری خلافت.

6- خو گرفتن بسیاری از مردم با وضعیت موجود و بیعت بزرگان قبایل با خلیفه اول.

 

 

شیوه های تبلیغی امام

 

1-  حکمت

به کارگیری حکمت درامر هدایت و تبلیغ، یکی از شیوه های ارزشمندی است که امام علی علیه السلام در کنار موعظه و مجادله بر اساس فرموده قرآن کریم:" ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظة الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن."( نحل /125) مورد توجه قرار داده است.

حکمت در لغت به معنای منع است.(2) در میان مفسران درباره حقیقت حکمت دو دیدگاه اصولی وجود دارد: مشهور مفسران بر این عقیده اند که حکمت به معنای حجت، برهان، استدلال و سخن استوار است و ناظر به محتوا است.(3)

برخی دیگر همانند سید قطب، حکمت را به معنای شیوه تبلیغ می دانند و بر این باورند که مبلغ باید در راه تبلیغ ، راه حکمت را پیماید و هر چیزی را بر جای خود گذارد و با مقتضای حال عمل کند.(4)

آنچه به نظر می رسد، بین این دو دیدگاه منافاتی وجود ندارد و جمع بین آن دو ممکن است، بدین ترتیب می بینیم که آن امام همام در شیوه تبلیغی خود این روش حکیمانه را به کار برده است. زیرا که در بسیاری از بحثهای نهج البلاغه، درباره اثبات توحید به براهین فلسفی استدلال می کند.

 

 

2- موعظه

عمده ترین شیوه تبلیغی امام، شیوه موعظه ای است.

وعظ در لغت به معنای بازداشتن و منع کردنی است که مقرون به بیم از عواقب کار باشد.(5)

و در مجمع البحرین آمده است:" موعظه عبارت است از سفارش به تقوا و ترغیب به طاعتها و پرهیز از گناهان و بر حذر داشتن از اینکه کسی فریب دنیا را خورده و دل به زر و زیور آن نبندد. (6)

با بررسی نهج البلاغه در می یابیم که حضرت از این راه استفاده می نمودند. خطابه های امام در موقعی ایراد شده است که باید احساسات برافروخته شود و طوفانی ایجاد کند و بنیاد ظلمی برکنده شود . همچنان که در صفین در آغاز برخورد با معاویه چنین کرد.(7)

از آنجا که علی علیه السلام مرد سخن بود و سخنانش حد وسط کلام مخلوق و خالق بود(8) ، با بیان شگفت خود بارها با مردم سخن گفت و اندکی از این سخنان در نهج البلاغه جمع آوری شده است و انواع خطبه های سیاسی، حماسی، اقتصادی، موعظه ای، اخلاقی و ... در آن یافت می شود که معروف ترین آنها عبارتنداز :

1- خطبه شقشقیه که در آن به تحلیل سیاسی حوادث ناگوار پس از رحلت رسول خدا(ص) می پردازد و از غصب خلافت و دوره های گوناگون آن سخن می گوید.

2- خطبه قاصعه که در آن به دستورات اخلاقی ، اهمیت واجبات الهی و پرداخت حقوق مالی و عبرت گرفتن از دنیا می پردازد.

3- خطبه همام- متقین- که در آن اوصاف پارسایان را بر می شمارد.

شیوه موعظه ای امام که عمده ترین شیوه تبلیغی آن حضرت است ، بیشتر در زمانی که حکومت را در دست داشت، استفاده می شد.

 

 

3- مجادله

یکی دیگر از شیوه های تبلیغی امام مجادله است. مجادله در لغت به معنای پیچاندن طناب است و سپس به پیچاندن طرف مقابل و گفتگو برای غلبه به کار رفته است.(9)

مجادله بر سه قسم است: مجادله احسن، مجادله حسن، مجادله غیر حسن(بد).(10)

از آنجا که شیوه تبلیغی آن حضرت واقع نگری و حقیقت گرایی است ، از مجادله به غیر حسن پرهیز نموده و در موارد فراوانی روش مجادله به احسن و یا مجادله حسن را به کار برده است وطبرسی در کتاب الاحتجاج خویش نمونه های زیادی از این گونه موارد را بیان کرده است.

 

 

4- حقیقت گرایی و واقع نگری

سیاست اسلام و قرآن در تبلیغ بر اساس حقیقت گرایی و واقع نگری استوار است و تبلیغی را که بر اساس دروغ، ریا، سازش کاری، نیرنگ، به کارگیری ترفندها و سوژه های گمراه کننده باشد ، منع نموده است. اتخاذ چنین سیاستی، سرلوحه کارعلی علیه السلام  وسایر رهبران الهی بوده است. آنها به جز حق، تکلم نمی کردند و با حسن عمل، اخلاق و رفتار به هدایت دیگران می پرداختند و اسوه حسنه در تبلیغ و دعوت بودند.

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: به خدا قسم، معاویه از من زیرک تر نیست، لکن او با نیرنگ و گناه و بی پروایی عمل می کند واگرنبود نفرت از حیله و نیرنگ، من زیرک ترین مردم بودم ، ولی هر مکر و نیرنگی گناه است و هر گناه کفر است و برای هر نیرنگ باز، پرچمی است که در روز قیامت بدان معرفی می گردد.(11)

 

 

5- مخاطب شناسی

مخاطب شناسی یکی از ارکان اساسی تبلیغ است، زیرا اگر مخاطبی نباشد که پیام را دریافت کند، تبلیغ و پیام رسانی معنی نخواهد داشت.(12)

هر مبلغی باید بداند مخاطب کیست؟ فرد است یا گروه؟ گروه های سنی ، جنسی و اعتقادی مخاطبین چه کسانی هستند، شرایط اجتماعی و افکار عمومی محیط مخاطبین چگونه است و...(13)

در سیره تبلیغی امیرالمومنین (ع) موارد فراوانی دیده می شود که اصل مخاطب شناسی و مقتضای حال مخاطبین را رعایت کرده است.

بهترین نمونه آن، برخوردهای گوناگونی است که امام با مردم داشت. در بسیاری از موارد می بینم که با مردم برخورد پر محبت و صمیمی داشت و مومنان را از تندخویی برحذر می داشت . گاهی هم با دوستان گنهکار از هر گونه ترحم و احساسات عاطفی خودداری کرده است و با آنان برخورد بسیار شدید داشته است.  گاهی نیز با دشمنان لجوج برخورد خشن داشت. به عنوان نمونه، مغیرة بن شعبه می گوید: به امیرالمومنین توصیه کردم که کارگزاران عثمان را در جای خویش تثبیت کند تا امور استحکام یابد. حضرت فرمود: ساعتی امثال آنان را بر مردم امیر نمی کنم. مغیره گفت: ابتدا تثبیت کن و چون از مردم بیعت گرفتید ، عزلشان کن. حضرت فرمود: در کار، نیرنگ نمی کنم.

سپس مغیره می گوید: لااقل معاویه را تثبیت کن. امام فرمود: دو روز هم او را بر مردم امیر نمی کنم.(14)

 

 

6- کاربرد اصول روانشناسی

یکی از موثرترین ابزارهای تبلیغ و عوامل موفقیت آن در جذب مخاطب، روانشناسی تبلیغ است. گرچه اصول روانشناسی در تبلیغ به صورت کلاسیک از ابتکار علوم معاصر است ، ولی سیره رهبران الهی وائمه اطهار علیهم السلام نشان می دهد که آنان همواره در شیوه تبلیغی خود به اصول روانشناسی فردی و اجتماعی توجه کامل داشته اند و در سیره تبلیغی امیرالمومنین (ع) موارد فراوانی دیده می شود که این اصول را از جمله: تحریک عواطف و احساسات، تنبیه و تشویق، تکرار، تحقیر دشمنان و تکریم دوستان و... به کار برده است.

بهترین نمونه آن، زمانی است که لشکرش با لشکر معاویه در صفین به یکدیگر می رسند و لشکر معاویه پیشدستی می کنند، شریعه( محل ورود آب) را گرفته و آنان را از برداشتن آب مانع گشتند و امام می خواست که این مشکل را از طریق مذاکره تمام کند و معاویه این عمل را برای خود موفقیتی به حساب می آورد و از هر گونه مذاکره خودداری می کرد. در اینجا بود که در برابر لشکرش قرار گرفته و چنین خطابه ای ایراد نمود:

" همانا دشمن گرسنه جنگ است و از شما نبرد می طلبد، اکنون دو راه در پی دارید یا تن به ذلت و پستی و عقب ماندگی دادن و یا تیغ ها را با خون خود سیراب کردن و سپس سیراب شدن. مرگ این است که زنده باشید، اما مقهور و مغلوب. زندگی آن است که بمیرید، اما غالب و پیروز. همانا معاویه گروهی ناچیز از گمراهان را به دنبال خود کشانده و حقیقت را بر آنها پنهان داشته است تا آنجا که گلوی خویش را هدف تیرهای شما که مرگ را همراه دارد قرار داده اند. "(15)

با بیان این چند جمله حماسی احساسات آنان را تحریک و تهییج می کند، خون ها را به جوش و غیرت ها را به خروش می آورد. لشکر خود به خود حرکت می کند و یاران معاویه را به عقب می رانند و شریعه را دراختیار می گیرند.

 

 

7- تبلیغ عملی

یکی دیگر از شیوه های تبلیغی امام علی علیه السلام تبلیغ با عمل می باشد . موارد اثرگذاری اخلاق و رفتار آن امام همام بر مخالفان و جذب آنان بسیار بوده است و داستان های فراوانی دارد از جمله: امام صادق علیه السلام از پدرانشان نقل می کند که مردی ذمی( اهل کتاب) با امیرالمومنین همسفر شد.

ذمی گفت: قصد کجا دارید؟

امام فرمود: قصد کوفه دارم.

همین که به دو راهی رسیدند و مرد ذمی از علی علیه السلام جدا شد، امام او را همراهی نمود.

ذمی گفت: مگر شما عازم کوفه نبودید؟

فرمود: چرا.

ذمی گفت: پس چرا راه خود را ترک کردید؟

فرمود: توجه دارم.

ذمی گفت: پس چرا به راه خود نرفتید و مرا همراهی کردید؟

فرمود: اتمام حق مصاحبت این است که انسان رفیق خود را هنگامی که از او جدا می شود همراهی کند و پیامبر ما چنین توصیه فرمود.

ذمی گفت: چنین دستور داده؟

فرمود: آری.

ذمی گفت: معلوم می شود کسانی که او را پیروی کرده اند به دلیل رفتار خجسته او بوده است. از این رو من به حقانیت دین تو شهادت می دهم.

ذمی، علی علیه السلام را همراهی کرد و چون وی را شناخت، اسلام را اختیار نمود.(16)

 

 

8- معرفی الگوها

8- یکی از شیوه های مهم تبلیغ، معرفی الگوها است که در این شیوه مبلغ می تواند واقعیت را عینیت بخشد.

در شیوه تبلیغی امام در این زمینه کافی است به خطبه 159 از خطب آن حضرت در نهج البلاغه مراجعه شود که در این خطبه رسول خدا(ص)، حضرت موسی، عیسی و داود علیهم السلام رابه عنوان الگو معرفی می کند و فرازهایی از فضایل اخلاقی آنان را بیان می نماید:

" پیروی کردن از رفتار رسول خدا(ص) برای تو کافی است و بر مذمت دنیا و معیوب بودن و بسیاری رسوایی ها و بدی ها ، آن، تو را وکیل و راهنما باشد، زیرا اطراف آن ( وابستگی ودوستداری) از آن حضرت گرفته شده و جوانب آن( دلبستگی به همه چیز آن) برای غیر آن بزرگوار آماده گشته و از نوشیدن شیرش منع شده اند، از موسی (ع) که خدا با او سخن گفته پیروی کن، آنگاه که می گفت: " پروردگار من به آنچه از خیر و نیکویی برایم بفرستی نیازمندم." به خدا سوگند موسی از خدا نخواسته بود مگر نانی را که بخورد. و اگر بخواهی بار سوم پیروی کنی از داود که دارای مزامیر و زبور بود و خواننده اهل بهشت می باشد که با دست خود از لیف خرما زنبیل ها می بافت...

و اگر خواهی پیروی از عیسی بن مریم را، بگو که ( هنگام خوابیدن) سنگ را زیر سر گذاشته بالش قرار می داد و جامه زبر می پوشید و طعام خشن می خورد.(17)

 

 

9- روش بی اعتنایی

از روش های تبلغی که دربرخی از موارد باید به کار گرفته شود، بی اعتنایی به لجوجان و جاهلان است. مبلغ، گاه با کسانی برخورد می کند که نیکی، تواضع، و مهربانی او را لجوج تر می کند و بر گستاخی اش می افزاید. امیرالمومنین ( ع ) در موارد بسیاری دیده می شود که چنین برخوردی با افرادی جاهل و لجوج داشته است.www.tebyan.



نوشته شده در چهارشنبه 90 خرداد 25ساعت ساعت 11:14 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

 آلبوم و آرشیو کارت پستال ها | کارت پستال ولادت امام علی (ع) - روز پدر | www.vefagh.co.ir

 آلبوم و آرشیو کارت پستال ها | کارت پستال ولادت امام علی (ع) - روز پدر | www.vefagh.co.ir

 آلبوم و آرشیو کارت پستال ها | کارت پستال ولادت امام علی (ع) - روز پدر | www.vefagh.co.ir

 آلبوم و آرشیو کارت پستال ها | کارت پستال ولادت امام علی (ع) - روز پدر | www.vefagh.co.ir

 

 



نوشته شده در چهارشنبه 90 خرداد 25ساعت ساعت 11:9 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

علی پا به این دنیا گذاشت و قلب عاشقان را محسور کرد. و همگان را با انسانی آشنا کرد که پدر تمامی آفریدگان پروردگارش لقب گرفت روز پدر مبارک

 

روز تولد حضرت علی تنها روز پدر نیست ...

روز بزرگداشت مقام مردانگی و انسانیته ...

و اون گنجی یه که هر کسی نمی تونه دارای اون باشه ...

روز موجودی با محبت به نام پدر ..

پدر عزیزم روزت مبارک

 

تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و... بسیار سخت است پدرم روزت مبارک

 

روز مرد رو به مرد راستینی که مقام زیبای مردانگی رو درک کرده تبریک میگم پدرم روزت مبارک

 

 

 

پدر ، نام تو تکیه گاه من است . روز پدر رو خدمت شما پدر عزیزم تبریک عرض میکنم .

 

 

نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد .

 

پدر عزیزم


از تو آموختم چگونه سبکبال زندگی کنم تا هجرتم نیز سبکبال باشد


این بالهای پرواز قناعت و امید و عشق را تو به من بخشیدی

 

پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . .

 

پدر جان ، نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من در این غربت است ، بدان که برای من بهترینی . روز پدر مبارک باد

 

پدرم راه تمام زندگیست ، پدرم دلخوشی همیشگیست



نوشته شده در چهارشنبه 90 خرداد 25ساعت ساعت 10:57 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

   

 

 



نوشته شده در دوشنبه 90 خرداد 16ساعت ساعت 11:35 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید



نوشته شده در دوشنبه 90 خرداد 16ساعت ساعت 11:27 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر

 هادى؛ مشعلدار هدایت

 

امام هادى علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در محیطى بسیار سخت ‏و در وضع بسیار دشوار مى‏زیست  و هم عصر حکومت‏«متوکل‏» بود که به دشمنى‏ با امام(ع) و تعقیب یاران وى و در هم شکستن پایگاههاى او زبانزد بود و هر روز در اینگونه اعمال  پیشتر مى‏رفت و در دستگاه حاکم نیز این بد رفتاریها گسترش مى‏یافت تا آنجا که متوکل خطر بحران حکومت‏ خویش را احساس ‏کرد و بر آن شد تا با  دو روش توأمان در یک اقدام،از بحرانى ‏تر شدن وضع ‏جلوگیرى کند.

1- حمله بردن به یاران امام(ع) و پایگاه هاى او و آزردن آنان و از میان برداشتن آثار شیعیان، تا بیش از پیش آنان را دچار وحشت کند و خوار گرداند. او به این اعمال دست زد و تا بدانجا پیش رفت ‏که قبر امام حسین(ع) را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد. (1)

2- امام(ع) را از پایگاه هاى او دور ساخت تا مقدمه آواره ساختن ‏و پراکندن پایگاه هاى ایشان باشد، و سازماندهی آن را از بین ببرد و آنان را از پیروزى نا امید گرداند. متوکل دریافت که اگر امام هادى(ع) از مراقبت او دور باشد یعنى در مدینه بماند، برای دولت او خطر بسیاری خواهد داشت. پس ‏دستور داد آن بزرگوار را به سامره بیاورند تا  حرکات و سکنات ایشان را تحت نظارت داشته باشند.

متوکل به امام(ع) نامه‏اى نوشت و او را دعوت کرد که با هر کس از خانواده و دوستان خود که بخواهد به سامره بیاید. متوکل به نحوى به این ‏اقدام دست زد که امت بر او نشورد. این روش همان بود که خلیفگان پیش ‏از او نیز عمل کردند. مامون نیز با حضرت رضا(ع) همچنین با حضرت‏ جواد(ع) به همین روش اقدام نمود و کوشید آنان در محیط دستگاه ‏دولت به سر برند تا زیر نظر نگاهبانان قصر باشند.

متوکل به وسیله یحیى بن هرثمه، یکى از فرماندهان ارتش خود، نامه‏اى ‏به امام فرستاد و سپاهى با یحیى همراه کرد تا به مدینه روند و فرمان ‏داد تا خانه امام را بازرسى کنند و در پى مدرکى باشند که امام را محکوم به‏ توطئه و اقدام علیه دولت او کند، سپس او را به سامره آوردند.

وقتى مردم مدینه از موضوع آگاه شدند، سر و صدا راه افتاد و عمل‏«پسرهرثمه‏» را محکوم داشتند تا جائی که ابن هرثمه کوشید آنان را خاموش‏ سازد و نزد آنان سوگند یاد کرد که دستورى که متضمن آسیب رسانیدن به‏امام(ع) باشد ندهد. (2)

این امر دلیل آگاهى مردم مدینه از سوء نیت ‏حکمرانان نسبت به امام بود.

«ابن هرثمه‏» گوید:« سپس سراى او را بازرسى کردم و در آن جز تعدادی قرآن و دعا و کتب علمى چیزى نیافتم."(3)

امام هادى (ع) همراه فرزند خود«عسکرى‏» نوجوان، با ابن هرثمه، مدینه را به سوى سامره ترک کرد. یک روز پس از رسیدن به سامره، متوکل، امام(ع) را دعوت کرد و یاران متوکل به استقبال امام رفتند و متوکل نیزشرایط تعظیم و تکریم بجاى آورد و احترامات خود را به امام(ع) ظاهر داشت؛ ‏سپس او را به منزلى فرستاد که پیشاپیش براى  وى آماده کرده بود.

متوکل با این روش مزورانه، خواست برنامه سیاسى و دشمنى دیرینه‏ خود را با امام(ع) زیر پوشش قرار دهد. متوکل با احضار امام(ع) وى را به اقامت اجبارى ملزم ساخت و واداشت تا زیر مراقبت ‏شدید کاخ، زندگى‏ کند.

 

 

هدف متوکل از احضار یا دعوت امام (ع) به سامره نزد خود و یارانش، محو کردن او در حاشیه دربار خلافت ‏بود، تا چیزی از امور ایشان از وی مکتوم نماند.

امام با خویشتندارى در برابر آنان تظاهر به این می کرد که آنچه درباره ‏وى عمل مى‏کنند مورد قبول اوست و به هرحال با سیاست دولت عباسیان ‏موافق است. دعوت به ضیافت را از طرف آنان مى‏پذیرفت و بر خوانشان - سر سفره- ‏مى‏نشست و در مجالس و مراسم آنان شرکت مى‏جست. (4)

این موضع امام (ع) در برابر دولت، مسامحه یا چشم پوشى یا فروتنى ‏نبود. زیرا چنین چیزى با شخصیتى مانند شخصیت امام(ع) مطابقت نداشت.

هر گونه فروتنى امام هادی (ع) در برابر دستگاه به این معنى بود که بر ضد مصالح‏عالى اسلام رفتار کرده است. اگر دولت احساس می کرد که ایشان از مواضع خود چشم پوشیده است، بالاترین مقام و موقعیت و جاه و جلال را تقدیم ‏وى می کرد، بى آن که وى را وادار به اقامت اجبارى و مراقبت‏ شدید کند.

امام(ع) توجه داشت که سیاست‏ ستمگرانه حکومت نسبت به او روز به روز تندتر و بیشتر مى‏شود تا جایی که متوکل در پایان حکومت‏ خود به علت ‏سعایت ها و خبرچینى‏ها بر ضد امام(ع)،او را زندانى کرد. آن اخبار، متوکل را هوشیارمی کرد و شک را در او بیدار مى‏ساخت و وادارش مى‏نمود تا خانه امام(ع) را در مراقبت ‏شدید قرار دهد تا از صحت و سقم آن اخبار آگاه گردد.

 

1- همه خبرها و افتراها همیشه با شکست روبرو می شد، بى آن که‏از نظر کشف اطلاعات درباره حقیقت کار و فعالیت هاى امام (ع) به نتیجه برسد.

جاسوسان خلیفه،همیشه وقتى باز می گشتند تاکید می کردند که در سراى آن ‏بزرگوار(ع)، چیزى که مایه شک باشد وجود نداشته است. (5) این خبر به ‏متوکل آرامش می داد و نسبت به حضرت امام(ع)، قدردانى و احترام خاصى ‏ابراز می داشت.

امام هادى(ع)، هر بار که خانه‏اش مورد بازدید قرار می گرفت، موفق ‏مى‏شد آنچه را که مشکوک بود پنهان سازد زیرا پولها و نوشته‏هایى به حضرتش‏ فرستاده مى‏شد که لازم بود از نظر دولت پنهان ماند. هر گاه می خواست کارى ‏را که آشکار شدن آن از نظر دولت براى او(ع)، محظورى داشت پنهان دارد، روش رمز به کار مى‏برد. (6)

2- هر گاه سراى امام(ع) مورد بازرسى قرار می گرفت، با نهایت ‏آرامش، خود را به بى اعتنائى مى‏زد و به پاسبانانى که براى تجسس مى‏آمدند کمک‏ می کرد تا ماموریت ‏خود را انجام دهند. براى آنان چراغ مى‏افروخت و اطاق هاى خانه را به آنان نشان می داد تا براى ماموران ایجاد شبهه نشود که او فعالیت ‏غیر عادى دارد.

اگر امام(ع) جز این، موضعى اتخاذ مى‏فرمود، با رفتار خود شک ‏حکمرانان را در مورد فعالیت هاى خویش برمى‏انگیخت. بارها خانه امام مورد بازرسى قرار می گرفت و آن در اثر سخن چینی هاى‏« بطحانى‏» نزد متوکل بود که مى‏گفت امام داراى پول و اسلحه مى‏باشد و متوکل بی درنگ به‏« سعید»حاجب، فرمان می داد به خانه امام(ع) حمله برد و پول و اسلحه ها را بیابد و نزد او ببرد.

یک بار«سعید» به وسیله نردبانى از خیابان وارد پشت بام خانه امام(ع) شد  و در تاریکى از نردبان پائین آمد و نمى‏دانست چگونه وارد اتاق ها شود. امام(ع) با کمال آرامش او را ندا در داد و فرمود:«اى سعید بر جاى خود ‏باش تا شمعى برایت بیاورم.‏» سعید گفت: بر جاى ماندم تا شمع آوردند، و در نور شمع پائین رفتم. او را دیدم، عبائى پشمین بر تن و کلاهى از همان جنس ‏بر سر داشت و سجاده او که از حصیر بود در برابرش گسترده بود و روى به قبله داشت.

پس به من گفت:«این اطاق ها.» و من  وارد آن اطاق‏ها شدم ‏و بازرسى کردم و چیزى نیافتم.‏

سعید کوشید از امام پوزش طلبد و عذر مامور بودن خود را بخواهد اما امام(ع) این آیه را تلاوت کرد:

و سیعلمون الذین ظلموا اى منقلب ینقلبون.( زود است که ستمگران بدانند به چه گرفتارى دچار خواهند گشت.) (7)

در رویدادى دیگر به متوکل خبر رسید که از شهر قم که یکى از مراکز طرفداران امام(ع) بود، اموالى به حضرت  فرستاده‏اند. متوکل به وزیرخود « فتح بن خاقان‏» دستور داد که مراقب اوضاع باشد و نتیجه را به او خبردهد. (8)

 

امام در سامره زیر نظر جاسوسان متوکل شب و روز مورد مراقبت بود و می کوشید کارهاى خود را در آن محیط سخت ‏انجام می دهد. فعالیت هاى ایشان در آن دایره پر تشویش محدود می شد و حتى الامکان ‏می کوشید برخوردى روى ندهد. امام(ع) با توجه به فشار و مراقبت ‏شدیدى که ‏متوجه خود و یارانش بود، حرکت‏ خود را در دو زمینه آغاز نمود:

الف- آگاه ساختن امت و نشان دادن مواضع علمى خود به صورت پاسخ ‏گفتن به شبهه‏ها و جواب به پرسشهائى که خلیفه از او می کرد، تا آن امام را در تنگنا قرار دهد و نتواند از عهده حل آن بر آید. مثلا متوکل از«ابن سکیت‏» خواست مساله‏اى پیچیده و دشوار در حضور او مطرح کند و از امام(ع) جواب ‏آن را بخواهد. «ابن سکیت‏»، برخى مسائل را که سخت دشوار می دانست ازامام پرسید و امام در آن مبارزه و مباحثه پیروز گردید.

«یحیى بن اکثم‏»، متوکل را گفت:«دوست ندارم پس از پرسش هاى من ‏از این مرد چیزى پرسیده شود زیرا وقتى آشکار گردد که او دانشمند است رافضیان‏ تقویت می گردند.» (9)

امام(ع) پاسخ سوالات را می داد و شبهه‏هاى کفرآمیز را که در اجتماع او رایج بود رد می کرد. (10)

ب- پشتیبانى از پایگاه هاى خود و توجه داشتن به آنها، تا در حد امکان، نیازشان را برطرف سازد و کوشش در آموزش آنان و تقویت ایمانشان.

امام با کوشش خستگى ناپذیر و فراوان، وقت خود را براى تجدید فعالیت ‏پیروان خود مصروف می داشت. هر وقت فرصت این کارها دست می داد و امکان‏ فعالیت پیش مى‏آمد، پایگاه هاى خود را با هر روشى که امکان داشت تقویت‏ می کرد تا در برابر مشکلات، نیروهاى پایدار و مجهز آماده داشته ‏باشد.« براى امام هادى(ع) از راه هاى پنهانى و آشکار، و در هر صورت ‏ممکن، پولهاى سرشار از قبیل خمس و زکات و خراج مى‏رسید و آنها را درمصالح عمومى اسلام به مصرف مى‏رسانید تا جنبش فرو ننشیند. این فعالیت ها البته دور از چشم حکمرانان و مرکز حکومت عباسیان بود. (11)

 

 



نوشته شده در دوشنبه 90 خرداد 16ساعت ساعت 11:16 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با دلی‌ آرام‌ و قلبی‌ مطمئن‌ و روحی‌ شاد و ضمیری‌ امیدوار به‌ فضل‌ خدا از خدمت‌ خواهران‌ و برادران‌ مرخص‌، و به‌ سوی‌ جایگاه‌ ابدی‌ سفر می‌کنم‌. و به‌ دعای‌ خیر شما احتیاج‌ مبرم‌ دارم‌. و از خدای‌ رحمان‌ و رحیم‌ می‌خواهم‌ که‌ عذرم‌ را در کوتاهی‌ خدمت‌ و قصور و تقصیر بپذیردو از ملت‌ امیدوارم‌ که‌ عذرم‌ را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت‌ و تصمیم‌ اراده‌ به‌ پیش‌ روند و بدانند که‌ با رفتن‌ یک‌ خدمتگزار درسدّ آهنین‌ ملت‌ خللی‌ حاصل‌ نخواهد شد که‌ خدمتگزاران‌ بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار این‌ ملت‌ و مظلومان‌ جهان‌ است‌.

والسلام‌ علیکم‌ و علی‌ عبادالله الصالحین‌ و رحمة‌الله و برکاته‌

 26بهمن 1361 ، 1 جمادی الثانی 1403

روح‌الله الموسوی‌ الخمینی

 

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل      بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

هر چه از خرداد 68 می گذرددلهای داغدار از غم هجنران آن عزیز یگانه ، اندوهناک تر وسرشک نهفته در دیده عاشقان دلباخته او بر دامن بستر دریای گهر جاری تر می گردد.

16 سال گذشت ، 16 سال از آن روز تلخ پر خاطره فراموش نشدنی می گذرد ، وما اکنون در آستانه ورود به شانزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه قرار گرفته ایم . خاطره شکوهمند زندگی ودرگذشت او نیز حیاتی دیگر وعظمتی دیگر بود که هرگز از اذهان وافکار زدوده نخواهد شد.

ما از آن بزرگوار چه تصویری در ذهن داریم ؟ آیا نه این است که در برابر چشمهای مشتاق نسل امروز وفردا بیش از آنکه جلوه جمال معنوی اش را ترسیم کرده باشیم ، به ترسیم جلوه هایی از جلال وجبروت او که البته آن نیز جلوه ای از جلوات وجود اوست ، روی آوریم ؟

نام امام خمینی به حق ، با طلابت روح وعزت نفس وشکوه شخصیت وثبات قدم وقاطعیت داشتن وانقلابی بودن واستوار ماندن مترادف است واینهمه نه تنها تمامی ابعاد وجودی عزیز نیست ، بلکه اگر منفک ومجرد از جوهر اصلی هویت ووجه غالب شخصیت او که همان (( خلق عظیم محمدی )) است در نظر گرفته شود ، به نوعی تحریف وانحراف در شناخت حقیقت حیات پر برکتش منجر خواهد شد . مگر نه این است که از میان سه عنصر اساسی مؤثر در پیشرفت یعنی علی (ع) وثروت خدیجه (س) وخلق عظیم محمد (ص) ، اگر بنا باشد یکی را به عنوان اصل واساس ومبنا ونتیجتاً امر مقدم ووجه غالب وجوهر اصلی بازیابی وبازشناسی کنیم آن یک بدون تردید همان خواهد بود که مصداق آیه کریمه « وانک لعلی خلق عظیم » است ؟

خلق عظیم محمدی ، منبعث از عرفان الهی وعشق ملکوتی ورحمت دینی ووارستگی از انواع پرستش های دنیوی « مقام پرستی ، شهرت پرستی ، قدرت پرستی ، مدح وثناپرستی و...» ودر یک کلام منبعث از خداپرستی وعشق به بندگان خدا وآفریده های رنگارنگ خداوند است ودریای وجود پر برکت امام خمینی رضوان الله علیه قطره ای از خلق محمدی وعرفان حقیقی الهی را همچون گوهری ناب در صدف سینه خویش داشت . وهم از این منظر عظیم بود که مردم - به عنوان آفریده های او حاملان بار امانت او ، صاحبان اصلی حکومت وولی نعمت های همه حاکمان وپیشوایان – صمیمانه عشق می ورزیدند .

 امام خمینی (ره) در بیستم جمادی الثانی 1320 قمری برابر با 30 شهریور 1281 ، مصادف با روز ولادت فرخنده بانوی بزرگ اسلام ، حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها ، در شهرستان خمین دیده به جهان گشود . این مولود از تبار قهرمان توحید ، ابراهیم خلیل واز سلاله پاک محمدوآل محمد ب.د که بارها جهان را به لرزه درآورد، بتهای جدید را شکست وندای توحید را در قلبهای مشرکین غرب وقاره ها وخانه های کفر وشرک طنین انداز کرد .

پدر ایشان آیت الله شهید سید مصطفی موسوی  فرزند برومند مرحوم سید احمد و مادر بزرگوارشان بانو هاجر دختر مرحوم آیت الله میرزا احمد ، از عالمان ومدسان والا مقام بود .

در پنج سالگی بود که پدر بزرگوارشان با توطئه اشرار در سن 47 سالگی و در نیمه را ه خمین واراک به شهادت رسید ودر نجف اشرف به خاک سپرده شد .

با شهادت پدر ،  حضرت امام (ره ) تحت سرپرستی عمه بزرگوارشان « بانو صاحبه » ومادر گرامیش « بانو هاجر » قرار گرفت  .تحصیلات ابتدایی وخواندن ونوشتن وتعلیم خط را تا سن 15 سالگی در خمین ، نزد اساتید منطقه فرا گرفت وسپس به تحصیل علوم اسلامی پرداخت صرف و نحو ومنطق را نزد برادر بزرگوارش ، حضرت آیت الله پسندیده آموخت و تا سال 1338 قمری ، مقدمات را در محضر ایشان ادامه داد . سپس به حوزه علمیه اراک وارد شد و به تحصیل و تکمیل ادبیات نزد اساتید  فن پرداخت . امام در سال 1340 قمری ، در حالی که ( مطول ) شروع کرده بود ، همراه با مرحوم آیه الله حائری به قم تشرف یافتند وهمزمان با پی ریزی حوزه مقدسه قم در مدرسه دارالشفاء سکنا گزید وبا جدیت تمام به فرا گیری علوم رایج حوزوی پرداخت .

ابعاد علمی امام :

-فقه واصول

در سال 1345 قمری ، حضرت امام با تمام سطوح عالیه ، در حوزه درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حضور یافت ودر محضر آن استاد بزرگ ودیگر اساتید درس خارج ، چون آیه الله حاج میر سید علی یثربی کاشانی ، میرزا محمد صادق احمد آبادی و مرحوم ابوالمجد مسجد شاهی ، پایه های علمی خود را استوار وتکمیل کرد وبه درجه اجتهاد نایل آمد . از جمله هم بحثهای حضرت امام (ره) مرحوم آیة الله سید محمد داماد ، وآیه الله بهاالدینی ومرحوم آقای زنجانی بوده اند .

در سال 1355 قمری که مرحوم آیه الله حائری دیده از جهان فرو بست ، امام خمینی در زمره مجتهدین مبرز ونوابغ  علمی قرار داشت وچون ستاره ای در آسمان حوزه علمیه قم می درخشید ودر فقه واصول صاحب مبنا بود . امروزه آنچه از آثار فقهی واصولی حضرت امام در دسترس حوزه های علمیه قرار دارد از استوار ترین متون ومحکمترین مبانی است که تراوش اندیشه های اخلاقی ایشان است .امام خمینی علاوه بر مقام فقاهت ، در علم هیئت ، فلسفه وعرفان نیز مهارتی ویژه داشت و همان گونه که در فقه واصول دارای مبنای خاص  خود بود در این رشته ها نیز صاحب مبنا  بود . اساتید معظم له در فلسفه ، عرفان وهیئت ، مرحوم شیخ علی اکبر یزدی ( معروف به حکیم ) ، مرحوم آیه الله حاج شیخ محمد علی شاه آبادی ، مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی وحاج میرزا جواد ملکی تبریزی بودند .

- روایة الحدیث ودرایة الحدیث

 حضرت امام در علم رجال متنجر بوده ، در نقل حدیث اجازاتی از مرحوم نوری ( صاح مستدرک الومسائل ) حاج شیخ عباسی قمی (ره ) ومرحوم ابوالمجد مسجد شاهی داشتند که در ابتدای کتاب شریف اربعین (چهل حدیث ) سلسله سند خود را نقل فرموده اند .

-تفسیر

گرچه تفسیر قرآن در حوزه های علمیه به عنوان یک درس در متن قرار نداشته است ایشان در تفسیر سوره حمد برای آشنایی به قرآن و تفسیر کافی است که بر شیوه وروش برداشت امام از قرآن اطلاع یابد .حضرت امام به طلاب درباره تفسیر شریف  مجمع البیان تاکید فراوانی داشتند.

خودسازی :

رهبر فقید انقلاب از همان آغاز جوانی به خودسازی به خوسازی وتهذیب نفس پرداخت پیشرفت امام در این امر به قداری سریع بود که ایشان پس از فوت مرحوم آیة ا... حاج شیخ عبدالکریم حائری ، بر کرسی درس اخلاق در حوزه علمیه قم برای فضلا وطلاب وعامه مردم نشستند وبه تهذیب دیگران پرداختند. این رتبه ومقام را امام خمینی از سحر خیزی ، تهجدوراز ونیاز نیمه های شب به درگاه خدا مناجات شعبانیه ودعای مکارم الاخلاق وزیارت جامعه وعاشوراو.... کسب نموده بودند .

عشق به اهل بیت :

عشق وعلاقه وحب  به مقام ولایت کبری واهل بیت (ع) در حضرتش به اندازه ای قوی بود که در مجلس سوگواری به محض ذکر مصائب ائمه وبویژه ابی عبدا.. (ع) اشک از دیده گانش جاری می شد وشانه های مبارکش به شدت  تکان میخورد . عمق و ولایت وعشق وعلاقه امام را می توان از زیارتهای مکرر عاشورا و... و زیارت امیرالمؤمنین (ع) ، جامعه کبیر در سالیانی که در نجف اشرف بودند وهمه روزه بعد از نماز مغرب وعشاء به حرم مشرف می شدند دریافت .

برنامه ریزی :

دقت حضرت امام وبرنامه داشتن در کار ، مطالعه وپاسخگوئی به مراجعین ، زبانزد خاص وعام بود ، به گونه ای که بسیاری از اهل منزل ، وقت را از روی افعال حضرت امام بدست می آوردند .طبق نقل موثق ، روزی که ادوارد شوار نادزه ، وزیر امور خارجه شوروی ، جهت ملاقات وابلاغ پیام گورباچف به خدمت حضرت امام رسید ، حدود یک ربع یا بیست دقیقه زودتر از وقت مقرر وارد دفتر حضرت امام (ره) در جماران می شوند که به اطلاع امام می رسد ایشان به ساعت خود نگاه می  کنند و می فرمایند قرار ما رأس ساعت 8 است ومن زودتر نمی پذیرم . حضرت امام برای مطالعه ، ملاقات ، نماز ، دعا و نیایش ، ورزش ، رسیدگی به کارها وگزارشات و... زمان مخصوص ومعینی داشتند که کمتر اتفاق می افتاد خلاف آن عمل شود .

صبر واستقامت :

این دو هدیه الهی به بشر وبویژه انبیاء واولیاء (ع) رمز موفقیت در رسیدن به مقصد وکمال مطلوب بوده است . ایشان از این دو ویژگی بهره وافر داشتند ومصداق آیه شریفه « ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا ...»  بودند .

توکل بر خدا:

تکیه آن حضرت بر اعتماد واتکال به خدا  از رموز به صحنه کشانیدن مردم بود . حضرت امام در حساسترین لحظات پیروزی انقلاب اسلامی که اغلب مایوس وناامید بودند می فرمودند :

«خدا با شماست ، شما پیروز می شوید ، اتکالتان به حق تعالی باشد . برای آنها که با ماوراء طبیعت مرتبطند ،شکست بی معناست ، انسان موحد شکست نمی خورد .»

 

تسلیم ناپذیری :

این ویژگی امام در تمام دوران مبارزه بود وزندان ، تبعید ، جنگ ، کودتا ، قتل وغارت وتهاجم تبلیغاتی مسموم ومغرضانه دشمن ، هیچ یک نتوانست حضرتش را از این راه بازدارد . کمال این تسلیم ناپذیری ، در منشور انقلاب ، به عنوان یکی از اصول استراتژیک بیان شده است:

« اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند ، اگر سرمان را بالای دار برند ، اگر زنده زنده در شعله های آتش بسوزانند ، اگر زن وفرزندان وهستیمان را در جلو دیدگانمان به اسارت وغارت برند ، هرگز امان نامه کفر وشرک را امضاء نمی کنیم .»

سعه صدر:

رهبر کبیر وفید انقلاب اسلامی ، سعه صدر وبینشی عمیق وگسترده داشتند ایشان هیچگاه در مقابل برخوردهای شخصی افراد نسبت به حضرتس موضع نگرفتند آنچه برای ایشان مطرح بود ، اسلام واحکام نورانی آن بود . امام خمینی آن قدر سعه صدر داشتند که می فرمودند ، اگر کسی به من فحش داد ، شما به خاطر من با اوبرخورد نکنید.

ساده زیستی :

گرچه دنیا با همه مظاهر فریبنده « قدرت ، ثروت ، شهرت ، دولت و...به آن حضرت رو کرده بود ، ایشان از کنار کاخها ی سر به فلک کشیده « سعد آباد ونیاوران و...» گذشتند وخانه محقر دواطاقه استیجاری دهکده جماران را برگزیدند . امام هنگامی که در هوای گرم نجف در منزلی محقر زندگی می کرد ، اجازه خرید ونصب یک کولر ویا پنکه را نمی داد ومی فرمود: « آیا همه مردم یا همه مبارزان راه خدا از چنین امکاناتی برخوردارند؟»

 

اخلاق حسنه :

 - در خانواده

بر خلاف پندار بعضی که حضرت امام خمینی به خاطر کثرت کارها ، فرصت رسیدگی به امور خانواده وبرخورد عاطفی را نداشته اند ! ایشان به خاطر نظم دقیق در برنامه ها ، با خانواده وبستگان رابطه ای بسیار صمیمی وعاطفی داشتند . هیچگاه در محیط خانواده به کسی تحکم نکرده اند . در کارها ی شخصی دیگران مداخله ننموده ولی همیشه ناصح مشفق بوده اند .

- ارتباط با شاگردان

از خصوصیات حضرت امام ( طبق گفته شاگردان ایشان ) این بود که با شاگردان خود رابطه ای بسیار صمیمی وگرم داشتند . در برنامه امام ، مساله ای تحت عنوان استاد وشاگرد مطرح نبود . با آنها جلسه می گذاشت وحر آنها را می شنید وبه انها شخصیت می داد وراهنمای آنان در زندگی علمی وشخصی بود . امام همچنین با دوستانش بسیار صمیمی بود وبه آنان احترام می گذاشت و آنان را بر خود مقدم می داشت . امام اگر در می یافت که طلبه ای ،زحمت می کشد ودرس می خواند ، احترام فراوانی برای او قائل بود.

- ارتباط با مراجع وبزرگان حوزه

این عبارت از آن مرشد ومراد است که فرمود : « من دست مراجع را می بوسم » . امام ( رضوان ا... علیه ) به بزرگان حوزه ومراجع از علمای سلف وحال ، بسیا احترام می گذاشت . نام آنان را با احترم یاد می کرد وشخصیت علمی وروحانی آنان را ارج می نهاد .

- ارتباط با مردم

اامام خمینی مانند پیامبر وائمه (ع) رابطه ای بسیار نزدیک وصمیمی با مردم داشتند . تکیه بر صداقت توده های محروم وزحمتکش ونه برزرو زور وتزویر ، نمایانگر روح اعتماد آن حضرت است .زمانی ک امام در زندان وتبعید بودند ، بسیاری آن حضرت را از اعتماد به مردم باز می داشتند ومی گفتند در لحظات بحرانی وحساس ، نمی توان بر مردم تکیه کرد . ولی ایشان می فرمودند :

« مردم در 15 خرداد صداقت خود را به اثبات رساندند .»

در پاسخ یکی از آقایان که گفته بود : ما بمبی نداریم که بر سر شاه بزنیم ، امام فرمود : « ما نیرویی داریم که از بمب به مراتب کار ساز تر است وآن نیروی مردمی است .» لذا امام با قدرت به شاه خطاب کرد وفرمود : « کاری نکن که بگویم این مردم تو را مملکت بیرون کنند .»

مبارزات :

-آغاز مبارزه

امام مبارزه آشکار خود را از مهر ماه 1341 شمسی به دنبال مساله انجمنهای ایالتی وولایتی آغاز کرد وبا دستگاه جبار پهلوی ، رو در رو به مبارزه پرداخت . اوج این مرحله از نهضت ، یورش رژیم در فروردین 42 به مدرسه فیضیه وضرب وشتم وکشتار طلاب وفضلای حوزه علمیه قم وبه دنبال آن دستگیری وزندانی کردن حضرت امام (قدس سره ) وماجرای خونین 15 خرداد 42 بود که پس از آن به تبعید حضرت امام در 13 آبان 1343 شمسی ، به ترمیه وعراق انجامید .

- نیرو سازی

امام  پس از تبعید به ترکیه ونجف ، مدت 15 سال ، کار آماده سازی ومتحول ساختن مردم وتبیین ححقایق را دنبال کرد وبا سخنرانیها ، پیامها واعلامیه ها در بیداری اقشار مختلف ملت تلاش بسیاری نمود . اوج مبارزه وسقوط رژیم 25000 ساله شاهنشاهی پس از آماده سازی ملت ، زمان خروش عظیم علیه طاغوت ، رهبری امام عظیم الشان فرا رسید و لطف خفیه العی در عسرت فقدان امید آینده   اسلام وحضرت آیة ا... حاج آقا مصطفی خمینی (قدس سره) رخ نمود وجرقه انقلاب اسلامی زده شد وبا خون پاکان امت سیلابی فراهم وکاخ ظلم وستم شاهنشاهی 2500 ساله را از بن وریشه برکند .

در دوران یکساله (از 19 دی 56 تا 22 بهمن 57 ) اوج مبارزات ملت قهرمان ایران ، کسانی بودند  که شعار می دادند مشت وگلوله دو مقوله ناسازگارند ولی امام با بیان مکتب عاشورا ، وسوسه جناسان را خنثی کرد ونهضت را به ثمر نشاند . گرچه ملت مسلمان ایران ، شهدای فراوانی دادند ، موفق شدند با هدایت مرجع بزرگوارعالم تشیع ورهبر کبیر امت اسلامی ، ثمره شیرین جمهوری اسلامی را به دست آوردند.

-استقرار نظام جمهوری اسلامی

رهبر کبیر وبنیانگذار جمهوری اسلامی ، حضرت امام خمینی (سلام اله علیه ) با به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ، متوجه توطئه های شرق وغرب ومزدوران  داخلی آنها ( احزاب وگروهکهای وابسته ) شدند . لذا هیچ گاه از روشنفکری وهدایت امت غافل نبودند .

 

غروب خورشید امام :

حضرت امام ذخمینی در شامگاه 13 خرداد 1368 شمسی ساعت 22/20 به ملکوت اعلا پیوست . گرچه ضایعه فقدان آن حضرت بر امت اسلامی بسیار گران بود ، گریزی  از آن نبود ، چه این که : « کل نفس ذائقه الموت » .

به حق ، اگر امت (قدس سره ) در لحظات بحرانی انقلاب ، سکاندار کشتی متلاطم در دریای حوادث وطوفانهای توطئه های شرق وغرب نبودند ، امروز از انقلاب ونظام جمهوری اسلامی وبلکه اسلام ناب محمدی (ص) اثری نبود .

او در حوادث کردستان ، آذربایجان ، گنبد ، خوزستان ، دانشگاه ، کودتای نوژه ، حمله آمریکا به طبس ، انفجارها وشهادت عزیزین ومسئولین نظام ، محاصره اقتصادی ، انزوای سیاسی ، جنگ تحمیلی هشت ساله ، ورود اعضای پیمان ناتو در جنگ ومنطقه خلیج فارس و... ودرهها توطئه کوچک وبزرگ دیگر ، همچون بنیان مرصوص وچون کوهی استوار وایستاده وامت نیز بر او تکیه زده در بیعت با حضرتش ثابت واستوار ماندند واز همه توطئه ها ومشکلات سرفراز خارج شدند وامروز راه آن عزیز را که صراط مستقیم الهی است - در پشت سر فرزند خلفش ، رهبر معظم انقلاب اسلامی ، حضرت آیة ا... خامنه ای (مدظله العالی ) ادامه می دهند واز هیچ قدرتی هراس ندارند .

کلام آخر :  خرداد همیشه بار غم بر دوش ما نهاده است وما صبوری پیشه کرده ایم . سالگرد رحلت امام ، سالگرد بیعت ومیثاق است ، با آنچه امام بر سر آن جان باخت وشهدا خود را برای سلامت ماندن آن ایثار کردند یعنی پیمان با رسول اسلام وانقلاب وراه تو ای روح خدا در زمین ومیان عاشقانت تداوم یافت وخلف صالح تو خامنه ای عزیز با صلابت ودرایت ومحبوبیت ومحور ووحدت مظهر ولایت گشت .

ای مهربان پدر ، ای امام ! شفیع ما باش تا در دنیا از خط اسلام جدا نشویم ودر آخرت از صراط نلغذیم . دستمان را بگیر . بر دلهایمان بتاب ، جانمان را برویان وراهمان را بنمایان .

 

روح امام عزیزمان شاد وراهشان پر رهرو باد .

 



نوشته شده در دوشنبه 90 خرداد 16ساعت ساعت 11:4 صبح توسط کارگزار آرمان شهر مهدوی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin